آرزوهای من

حرف هایی از عمق وجود

آرزوهای من

حرف هایی از عمق وجود

بخشش

منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار.

***********************************

اینقدر نگو اگه ببخشم کوچیک میشم اگه با گذشت کردن کسی کوچیک میشد ، خدا اینقدر بزرگ نبود.

***********************************

اگه راهم این روزا یکم از تو دوره ببخش ، توی زندگی آدما یه وقتا مجبوره ببخش.

***********************************

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم ، هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم ، هنوزم

میای تو خوابم تو شبای پرستاره ، هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره.

***********************************

منو ببخش نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم بلکه تو لایق آرامش هستی من آرامش تورا حتی به آرامش خودم نیز ترجیح می دهم.

***********************************

بوسه ام را میگذارم پشت در / قهر کردی ، قهر کردم سر به سر / تو بیا در را تماما باز کن / هر چه میخواهی برایم ناز کن / من غرورم را شکستم داشتی؟ / آمدم حالا تو با من آشتی؟

***********************************

چی میشد تو هم منو دوست میداشتی نازنین / جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین / حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم / طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین.

***********************************

به خاطر یافتن مقصر زندگی ات را تلخ و سیاه مکن ، بگذار آنچه در پایان عشق به جای می ماند خاطرات خوش باشد با من آشتی کن تا دنیا با من آشتی کند.

***********************************

بهانه می تراشی و مرا عذاب می دهی / به روح بیقرار من تو اضطراب می دهی / دلم پر از گلایه ها ، تنم اسیر درد و خون / ولی تو قهر با دلم برای لحظه ای مکن.

***********************************

دوستی را دوست معنی میدهد / قهر هم با دوست معنی می دهد / هیچ کس با دشمن خود قهر نیست / قهر او هم نشان دوستی است.

***********************************

عزیز دلم جدایی مکن / جهان کوچک است بی وفایی مکن ، ببخش عاشقت و منت گذار

***********************************

همیشه رفتن بهترین نیست ، گاهی میان رفتن و ماندن هیچ فرقی نیست ، چه قهر باشیم چه آشتی ، اصل درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند.

***********************************

بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم ، بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم ، بیا از حسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم ، بیا بر خنده ی این صبح بهار خنده کنیم.

حرفهای دل

 

غرور من که زسختی به کوه میمانست ، کمر به کشتن خود بست و خاک پای تو شد

دلم که به همه بیگانه بود و یار نداشت ، چه دید در تو که اینگونه آشنای تو شد ؟


_________________________

 

هیچ وقت مغرورنشو ، برگ ها وقتی می ریزند که فکر می کنند طلا شده اند .

_________________________

دوستی شوخی سرد آدماست ، بازی شیرین گرگم به هواست ، واسه کشتن غرورمن و تو ، دوستی توطئه ثانیه هاست

_________________________

کاش غرورم را که در پستوی سادگیم پنهان بود می یافتی ، اما تو این سادگی را بهانه ای قرار دادی برای در هم شکستن غرورم

_________________________

همه بغض من تقدیم غرورنازنینت باد ، غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد .

_________________________

بعضی اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق بشوند به خود بیشتر عشق می ورزند تا به معشوق

_________________________

گرچه ای دوست غروردلت احساس مرا درک نکرد ، آفرین بر غم عشقت که مرا ترک نکرد .

_________________________

ز چشمت اگر چه که دورم هنوز ، پر از اوج عشق و غرورم هنوز ، قبول است عمر خوشی ها کم است ، ولی با توام پس صبورم هنوز

_________________________

آری این منم ، این منم همان عاشقی که بر تو جان می داد ، و تو کسی هستی که برای رسیدن به خوشبختی به روی جسدهای بی جان غرور

انسانها قدم می گذاشتی ولی افسوس ، افسوس که راه ات برای رسیدن به هدف هایت اشتباه بود ، و افسوس که من برای آدمی مثل تو غرورم را شکستم ، افسوس

_________________________

انسان های آزاده دل شکسته و پر غرور خود را پنهان می کنند. فردریش نیچه

_________________________

گناهی که پشیمانی بیاورد بهتر از عبادتی است که غرور بیاورد

_________________________

فاخرترین لباس ، تولید کارخانه ی کرم است ، کرم ابریشم

ما را به غرور چکار . . . ؟

_________________________

قول داده بودیم ما به هم که تن ندیم به روزگار
چه بی دووم بود قول ما جدا شدیم آخر کار
گل مغرور قشنگم من فراموشت نکردم
بی تو اینجا رو نمی خوام می رم و برنمی گردم

_________________________

شبیه چشمهای تو پر از گناه می شوم** میان ظلمت شب قبیله ماه می شوم

خدا,زمین,گناه,عشق,من وتو,ببین چطور**به خاطر غرور تو زیاده خواه می شوم

--------------------------------  

پرندگان
به هم که می‌رسند
آشیانه می‌سازند؛
من و تو
خاطره

-------------------------------

از بن‌بست برگشتم
به خیابانی باز
بازِ باز
بیا نگاه کن
انتهاش
به هیچ جا نمی‌رسد

____________

راست گفتی عشق خوبان آتش است / سخت می سوزاند اما دلکش است
من کجا پرهیز از این آتش کجا / شاد مانم گرچه در این آتشم
روز و شب می سوزم اما دلخوشم / از خدا خواهم که افزونش کند
دل اگر دم زد ….
پر از خونش کند

----------------------

گرچه غم و رنج من درازی دارد
عیش و طرب تو سرفرازی دارد
بر هردو مکن تکیه که دوران فلک
در پرده هزار گونه بازی دارد

--------------------------------

کاش میشد سرزمین عشق را
در میان گامها تقسیم کرد
کاش میشد با نگاه شاپرک
عشق را بر آسمان تفهیم کرد
کاش میشد با دو چشم عاطفه
قلب سرد آسمان را ناز کرد
کاش میشد با پری از برگ یاس
تا طلوع سرخ گل پرواز کرد

--------------------------------

نمی گویم فراموشم مکن هرگز
ولی گاهی به یاد آور
رفیقی را که می دانی نخواهی رفت از یادش

--------------------------------

اول به نام عشق، دوم به نام تو، سوم به یاد مرگ. بر لوح شیشه ای قلبت بنویس: یا تو و عشق، یا من و مرگ

--------------------------------

قلبی که فراموشت کند قلب من نیست
هرگز فراموش کردنت در فکر من نیست

-------------------------------------

ندیدی چشمهایم زیر پایت جان سپرد
آخر گلویم از صدای های پایت جان سپرد
آخر نفهمیدی صدایم بغض سنگینی به دوشش بود
به دوشش بود اما از جفایت جان سپرد

-----------------------------------

دل از سنگ باید که از درد عشق
ننالد ، خدایا ، دلم سنگ نیست
مرا عشق او چنگ اندوه ساخت
که جز غم در این چنگ آهنگ نیست

------------------------------------

من از این پس به همه عشق جهان می خندم
به هوس بازی این بی خبران می خندم
هرکه آرد سخن از عشق به او می خندم
خنده ی من از گریه غمگین تر است
کارم از گریه گذشته است به آن می خندم

-----------------------------------

زندگی شطرنج دنیا و دل است قصه ی پررنج صدهامشکل است
شاه دل کیش هوسها می شود پای اسب آرزوها در گل است
فیل بخت ما عجب کج می رود در سر ما بس خیالی باطل است
ما نسنجیده پی فرزین او غافل از اینکه حریفی قابل است
مهره های عمر من نیمش برفت مهره های او تمامش کامل است
با دل صدیق ما او حیله ها دارد و از بازیش دل غافل است

 

 

آرزوها

 

 


 

 

 

بوسه ام را میگذارم پشت در / قهر کردی، قهر کردم، سر به سر / تو بیا در را تماما باز کن / هر چه میخواهی برایم ناز کن / من غرورم را شکستم، داشتی؟ / آمدم، حالا تو با من آشتی؟

 

 

 

چی میشد تو هم منو دوست میداشتی نازنین / جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین / حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم / طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین

 

 

 

به خاطر یافتن مقصر، زندگی ات را تلخ و سیاه مکن، بگذار آن چه در پایان عشق به جای میماند، خاطرات خوش باشد، با من آشتی کن تا دنیا با من آشتی کند

 

 

 

قهر مکن ای فرشته روی دلارا / ناز مکن ای بنفش موی فریبا / طعنه و دشنام تلخ اینهمه شیرین / چهره پر از خشم و قهر اینهمه زیبا / ناز تو را میکشم به دیده منت / سر به رهت مینهم به عجز و تمنا

 

 

 

همیشه رفتن بهترین نیست، گاه میان رفتن و ماندن هیچ فرقی نیست، چه قهر باشیم چه آشتی / اصل درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند

 

 

 

بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی / به روح بی قرار من تو اضطراب میدهی / دلم پر از گلایه ها تنم اسیر درد و خون / ولی تو قهر با دلم برای لحظه ی مکن

 

 

 

بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم / بیا با بنفشه های لب جوی آشتی کنیم / بیا از حسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم / بیا بر خنده ی این صبح بهار خنده کنیم

 

 

 

دوستی را دوست، معنی میدهد / قهر هم با دوست، معنی میدهد / هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست / قهر او هم نشان دوستی است

 

 

 

جنس من از آهن و از سنگ نیست / من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست / حال دل از من نمیپرسی چرا / حال پرسیدن که دگر ننگ نیست

 

 

 

منو ببخش که نادیده گرفتم التماس اون نگاه نگرون رو / منو ببخش که گرفتم به جای دست عاشق تو دست عشق دیگرون رو

 

 

 

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم / هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو میافتم / هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره / هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره